گل ها چه زود افسرده می شوند
در باغچه گل
ابرها چه زود می
بارند
در پس ابر های
کبود
رعد ها چه زود
صدایشان
از غرش وا می
ماند
در حسرت فریاد
برق ها چه زود
می سوزانند
ریشه و جامه سبز
خورشید چه زود می
نشیند در تنگ بلور
در دل صبح
ماهی ها چه زود می
میرند در کویر
وامانده از
اکسیژن پاک و آب زلال
برکه ها چه زود خشک می شوند
در حسرت آب
اما زیبایی ها
هنوز جاریست
در برگان پاییزی
باز هم جوانه
میزنند در بهار
گل ها باز هم شکوفه میزنند
در گلدان
به خاطر بسپار
در پس هر مرگی
تولدیست
با خیالها و
خاطره ها بسیار
مزه اش میکنی
با حسرت
وبا نغمه
عشق
12/9/99
مهرداد عسکری بهبهانی ( مهر)
درباره این سایت